دنیای انسانهای مرسدس دوست!
شاید همه بسیاری از انسانهای مجنون را بشناسیم که مانند قادر دست به چنین کارهایی میزنند اما داستان قادر فرق دارد. مردم شهر مالاتیا نیز او را پذیرفته بودند. همه شهر که اصلا کوچک نیز نیست با وجود ترافیکی که قادر ایجاد میکرد به او احترام میگذاشتند و مرسدساش را ارج مینهادند. حتی مراقب بودند توریستها از روی عدم آگاهی به رویای قادر او را ناامید نکنند و مرسدساش را خیالی ننامند.
پلیسهای شهر با قادر و بنزش کاملا برابر با سایر خودروها برخورد میکردند و حتی چند بار برای ورود ممنوع، حرکات مارپیچ و دور زدن اشتباه به او اخطار داده و جریمهاش کردهاند! قادر به سرویس بنزش توجه ویژه داشت و آن را به نمایندگی مرسدس در شهرشان میبرد. مهندسان و تکنیسینهای نمایندگی نیز به او احترام میگذاشتند و مانند سایر مشتریها مشکلات بنز خیالی را بررسی میکردند.
داستان مرسدس چوبی قادر با آن آینهای به آن بسته، دنیایی از انسانیت همراه خود دارد. جهانی که در آن انسانها حتی به رویاهای یکدیگر نیز احترام میگذارند.